• وبلاگ : جان بابا
  • يادداشت : براي دخترم از سهراب
  • نظرات : 3 خصوصي ، 33 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + هستي 
    اينقسمت از بقيه ي قسمتها زيباتر وبا احساس تر هست.پارميدا خانم قدر مامان بابات رو بدان.
    سلام سلام پارميدا گلي؟خوبي خاله؟باشه من با اين مامان باباي بدجنست قهرم.نگفتند مگه تو چند تا خاله مينا داري؟من بعد از 700 ماه بايد بفهمم كه ني ني لپ كشونيه خودم بلاگ داره.بذار ببينمت خودم كلي سفارت(فشار) ميدم كه دل مامان مريمت آب شه كه زودتر من را خبر كنه.
    + مستانه 
    + مستانه 
    + مستانه 
    + مستانه 
    + مستانه 
    كيك تولد امسالتو اينطوري درست كن خالللللللللللللللههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!
    + مستانه 

    سلام دوست عزيز خسته نباشي.....وبلاک زيبايي داري بهت خسته نباشيد مي گيم.....به ماهم يه سر بزن خوشحال مي شيم.

    سلام به روي ماهت....... از همه عزيزاني كه به اينجا تشريف مي آوردند ممنونم...... ماماني عزيز دلم اينبار خودم ميخوام برات آپديت كنم ........ قربون اون شكل ماهت برم نازنينم

    سلام ........ دخترم مبارك باشه ........ الهي در سايه لطف پدر و عشق مادر از زندگي بياموزي كه زيستن براي زندگي نيست ... اما زندگي بايد براي زيستن است .... زيستني ابدي .... پايدار باشيد .

    اولي: آقاي دكتر، من فكر مي كنم عينك لازم دارم.
    دومي: بله حتما! چون اين جا مغازه ساندويچ فروشي است.
    شلنگ
    بچه به شلنگ راه راه گفت: «آهاي مار! مي شود مرا نيش بزني تا من به سياره ام برگردم؟»
    شلنگ خودش را حلقه كرد دور پاهاي بچه و گفت: «اما تو كه شازده كوچولو نيستي؟»
    بچه گفت: «پس بگذار بروم شازده كوچولو بشوم و برگردم.» اما شلنگ سرش را آورد بالا و گفت: «اول بگذار من مار بشوم، بعد تو شازده كوچولو!» و مار شد و سرتاپاي بچه را خيس كرد.
    + مستانه 
    + مستانه 
    سلام خوشگلم/////////ببين به ماماني يا بابايي ات بگووووووووووووو من عمهههههههههههه دوست ندارم باشم........از عمه بودن خوشم نمي اد..........باز خاله يك چيزي!!!!!!!!!!مامان مريم جون.....ممنونم از محبتت..........فقط زود زود اپديت كنين.....مرسي..........
       1   2   3      >