• وبلاگ : جان بابا
  • يادداشت : از طرف ماماني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام ... پارميدا جان تو چقدر نازي آخه منم يه دختر عمه دارم هم سن خودت ، و مثل خودت خوشگل .... قدر بابا و مامان به اين خوبي رو بدوني ها ... به اميد اون روزي كه خودت اينجا مطلب بنويسي ... البته اون موقع من توي ميانسالي هستم ( چشمك ) ..... راستي گذري رد مي شدم ولي حيفم اومد كه بهت سلام نكنم ... داداش شهرام و آبجي مريم ان شاالله تولد پارميدا جان يه جشن وبلاگي بزرگ ميگيريم .... داداش شهرام گلم و آبجي مريم حتما به شما سر ميزنم . فقط اومدم سري بزنم البته تازه اينجا رو پيدا كردم ... پارميدا جان شبت به خير... تقديم به شما ::::: زندگي را چون حبابي دوست دارم .. زندگي را چون پرستو دارم .... زندگي را همچو شمع از باور خويش دوست دارم .... از ته اعماق دريا دوست دارم .... .